خاطره زایمان
بسمه تعالی.میخوام خاطره ی روز به دنیا اومدنت رو برات تعریف کنم دختر گلم.اول از همه اینکه بارداری نسبتا سختی داشتم سر شما دختر گل که فدای سرت و امیدوارم قدر زحماتمو در آینده بدونی.دوم اینکه تاریخ به دنیا اومدنت دقیقا یه روز قبلش قطعی شد و خانم دکتر بهم گفت که فردا یعنی ۷ خرداد ساعت ۹ صبح تو بیمارستان باشم.بابایی هم کلی منتظر بود که ببینه فردا اومدن شما قطعی شد یا نه.من که تلفنو قطع کردم با جیغ و هورا و خوشحالی گفتم آخجون فردا مطهره میاد.خلاصه که اون روز خیلی روز خوب و شادی بود برامون.شام رو ساعت ۹ شب خوردم چون دیگه از ساعت ۱۲ نباید چیزی میخوردم.اون شب رو تا صبح با انتظار قشنگی خوابیدم.صبح دیگه ساعت یه ربع به ۷ کم کم بیدار شدیم و لباس پوشیدیم....
نویسنده :
مامان فاطمه
18:27